آن نماز او نیرزد نیم جو ؛ زانکه با اغیار دارد دل گرو
یکی از بزرگان ابتدا به جوالبافی اشتغال داشته است و روزی یک جوال می بافت و آخر هفته حساب می کرد و مزد شاگردهایش را می پرداخت.
روزی به هنگام حساب یک جوال از قلم افتاد و آن چه فکر کردند که آن را به چه کسی داده اند به خاطرشان نیامد.
غروب نزدیک بود و استاد نماز نخوانده بود. مشغول نماز شد و در نماز به خاطرش آمد که آن جوال را به چه کسی داده است. پس از اتمام نماز شاگردش را خواسته و به او گفت : « جوال را به فلانی داده ایم.» شاگردش گفت: « استاد! تو نماز می خواندی یا جوال پیدا میکردی ؟»
و استاد از این واقعه متنبّـه شد و مشغول اصلاح خود و قلب خود گردید.
از پیامبر (ص)منقول است که:
چون بنده به نماز ایستد و به چیزی جز معبود جل جلاله توجه کند، خداوند فرماید: « بنده ی من به چه می اندیشی؛ مگرمهربانتر و بزرگوارتر از من سراغ داری؟ »
و اگر بار دیگر توجه خود به جایی معطوف دارد، فرماید: « بنده من، آن کیست که از من بهتر یافته و به او توجه کرده ای؟ »
و چون بار سوم به غیر خداوند متعال توجه کند، حق تعالی او را از رحمت خود دور و مهجور سازد و آن نماز به فضاحت تمام به او گوید: « خداوند تو را در برابر فرشتگان عالم بالا رسوا و مفتضح سازد، همان گونه که مرا در نزد همگان، رسوا و مفتضح نمودی. »
منبع : کتاب نشان از بی نشان ها
.