نـِشـونـی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

غافل از احوال دل خویشتنم

20 مرداد 1394 توسط فـهـیـم

در منابع روایی نقل شده است که روزی رسول خدا (ص) در جمع اصحاب فرمودند: هر کسی ذکر الهی را بر زبانش جاری سازد، خداوند برای هر ذکری ده درخت در بهشت به او می دهد.
اصحابی که نزد رسول خدا (ص) بودند گفتند: پس ما اکنون درختان زیادی در بهشت داریم؛ چرا که در روز، بسیار ذکر خدا را می گوییم. رسول خدا (ص) فرمودند: باید حواستان باشد که این درخت ها را آتش نزنید. اصحاب پرسیدند: چگونه آنها را آتش نزنیم؟ حضرت فرمودند: وقتی یک گناه می کنید، همه درختان خود را سوزانده اید و این گونه نیست که با یک گناه فقط یک درخت بسوزد؛ بلکه اگر آتش میان آنها بیفتد همه را می سوزاند.

***

مراقبه؛ یعنی چه کار کنیم زحمت ها هدر نرود. چه کار کنیم درختی را که برایش زحمت کشیده ایم یکباره از بین نرود.


***

یکی از شاگردان علامه طباطبایی (ره) می پرسد: برای حضور قلب در نماز چه کنیم؟ ایشان در آن ایام در بیمارستان بودند و لحظات آخر عمرشان را سپری می کردند در پاسخ می فرمایند: « توجه، مراقبه، توجه، مراقبه، مراقبه، مراقبه، مراقبه » و همین طور آرام تکرار می کنند: « مراقبه، مراقبه، مراقبه و … »

***

باید باور کنیم مراقب داریم؛ یک کسی بالاتر از ما هست که از ما بازخواست کند.

 

منابع:
کتاب کیش مهر
کتاب یادها و یادگارها

.

 نظر دهید »

هر کسی بر خلقت خود می تند

19 مرداد 1394 توسط فـهـیـم

حضـرت عیـسـی (ع) مـی فـرمـاید: «بـاطن شخـص را از کلمـاتـش و اعمـالـش بسنـجیـد.» زیـرا کـه هـرگـز درخـت خـار، انـجـیـر نـدهـد. هـر چـه از زبـان مـی تـراود از دل سـرچـشمـه مـی گیـرد. کسـی کـه فـحّـاش و بـدگـو است چـون دلـش مـعـدن نـجاسـات است از زبـانـش نـیـز هـمان بـیـرون تـراویـده است. از ایـن رو بـود کـه وقـتـی کسـی بـه حضـرت عیـسـی بـد گـفـت ایـشـان در حـقـش دعـا فـرمـود. از ایـشان پـرسیـدنـد: آن کـس بـد کـرده و تـو او را دعـا مـی کنـی؟ آن حـضـرت پـاسـخ دادنـد کـه هـر کـس از آن چـه در خـزانـه دارد انـفـاق مـی کـنـد.

مـه فـشـانـد نـور و سـگ عـوعـو کـنـد
هـر کسـی بـر خلـقـت خـود مـی تنـد

او از خـزانـه خـود بـر مـن انـفـاق کـرده، مـن نـیـز بـخـل نـورزیـدم و از خـزانـه ی خـود بـر او انـفـاق کـردم.


منبع: کتاب نشان از بی نشان ها

.

 نظر دهید »

اهمیت به وقت

16 مرداد 1394 توسط فـهـیـم

یـکی از نکـاتـی کـه در زنـدگـی عـلامـه از ویـژگـی خـاصی بـرخـوردار بـود ، اهمـیت دادن بـه وقـت است.

 

ایشـان تمـام عمـرشـان را بـرای نـوشتـن کـتـاب هـا و مقـالات عـلمـی صـرف مـی کـردنـد و وقـتـی مـشـغـول نـوشتـن تفـسیـر المیـزان بـودنـد بـه گـونـه ای مـی نـوشتـنـد کـه همـان را بـرای چـاپ مـی فـرستـادنـد. جـالـب ایـن اسـت کـه عـلامـه مطـالـب را بـدون نـقطـه مـی نـوشتـنـد و هـنـگـامـی کـه صـفـحـه ای تـمـام مـی شـد، شـروع مـی کـردنـد بـه نـقطـه گـذاشتـن؛ وقـتـی علّـت را از ایـشـان مـی پـرسـنـد، مـی فـرمـایـنـد: مـن حـسـاب کـرده ام، اگـر ایـن طـور بـنـویـسـم در هـر ده صـفـحـه یـک صـفـحـه در زمـان صـرفـه جـویـی کـرده ام.

منبع: کتاب کیش مهر

.

 نظر دهید »

تواضع را بیاموزیم ...

15 مرداد 1394 توسط فـهـیـم

مـرحـوم آیـت الله مـیـانـجی (ره) مـی فـرمـاید: آمـدنـد و بـه علامـه طبـاطبـایی گـفتـنـد: « فـلان کـس در مـورد شمـا بـد گـویی کـرده اسـت. » عـلامـه فـرمـودنـد: « مـن که رسـوای جهـان هستـم، عیـب هـایـم که یکـی، دو تـا نـیـست، خُـب ایـن هـم روی آن هـا . »

اخـلاق ایـشان ایـن گـونـه نبـود کـه از خـودشـان دفـاع کننـد. ایـشان آن قـدر تـواضـع داشتـنـد کـه گـاه تـصـور می شد ایشـان سـواد نـدارنـد.

 

منبع: کتاب کیش مهر

.

 2 نظر

26 سـال تـمـریـن سـکـوت

15 مرداد 1394 توسط فـهـیـم

 

آیـت الله سیـد مـحمد حسینـی همدانی صـاحب تفـسیر « انـوار درخشـان » مـی فرمود: « در مدرسه قـوام حجـره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقـای قـاضی تبریزی در گـوشه تنـگ مدرسه حجره کـوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنـگ بودن منزلـشان و نیز کـثرت عیـال و اولاد، فراغت بال برای تهجـد و عبـادت و خـلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قـوام، شبـی را ندیدم که مرحوم قاضـی به آرامـش و خـواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد. در این مدت نزدیکـی با مرحوم قاضـی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیـدم که در عمـرم جز در مرحـوم نائینـی و اصفهـانی، در شخص دیگری ندیده بـودم. او را چنین یافتـم که در تمـام رفتار و اخلاق اجتماعی و خـانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنهـا و یا در کنار آنـان تحـصیل می کردم. مخصوصاً او را دائـم السکـوت و الصـمت می یافـتـم. احیانـاً از دادن پاسـخ نیز طـفره می رفت و گـاهی احسـاس می کردم که بـرای او پـاسخ دادن بسیـار سخت است تـا اینکه تصادفـاً به نکته ای بـرخوردم که بـسیار توجـه مـرا جلب کرد و آن هـم این بود که داخل دهـان مرحوم قـاضی کبـود رنگ بود، از استاد پرسیدم علت چیست؟

ایشان مدت ها پـاسخم نـداد بعدها که خیـلی اصـرار کردم و عـرض کردم که به جـهت تعلیـم مـی پرسم و قـصد دیگری نـدارم، باز به من چیزی نـفرمـود تا اینکه روزی در جلـسه خلوتـی فرمودند: آقـا سید محـمد! بـرای طی مسیر طولانـی سیـر وسلـوک، سختی هـای فراوانی را بـاید تحمـل کرد و از مطالب زیـادی نیز باید گـذشت؛ آقـا سید محمـد! من در آغـاز این راه در دوران جـوانی برای این که جلـوی افـسار گسیختـگی زبـانم را بـگیرم و تـوانائی بـازداری آن را داشته باشم 26 سال ریـگ در دهان گـذارده بودم که از صحـبت و سخن فرسـایی خودداری کنـم، این ها اثـرات آن دوران است!»

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آیت الله بهجت
  • آیت الله قاضی
  • علامه طباطبایی
  • سایر
  • شیخ محمدتقی بهلول
  • عین صاد
  • شیخ نخودکی اصفهانی
  • مقدس اردبیلی (ره)
  • شیخ محمد جواد انصاری همدانی

رتبه

    ********** نوا **********

    • قالب وبلاگ
    • ساخت کد موزیک آنلاین
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس