نـِشـونـی

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

پرهیز از اهل قیل و قال

10 مهر 1394 توسط فـهـیـم


او بیشتر دوست داشت در حال خودش باشد. اهل بحث نبود و از آن دوری می کرد.

 

آقای اسلامیه می گوید :
« یک بار عده ای از تهران آمده بودند همدان خدمت آقا. آنها نشستند و شروع کردند به بحث کردن و یکی از آقایان گفت: الان آقا می آیند و جواب را از خودشان می گیریم. آقای انصاری تشریف آوردند و دو زانو نشستند سر جای خودشان و در همان حالت سکوت مخصوص خود بودند. یکی از آقایان گفت: آقا این بحث مطرح بود و ما می خواستیم جوابش را از شما بشنویم، در همان حال ایشان فرمودند: من حال بحث ندارم « .
یعنی بعضی ها هستند که کارشان فقط بحث کردن است و اهل راه رفتن نیستند .شاید اومی خواست با سکوتش بالاترین جواب ها را بدهد که:

سر غیب آن را سزد آموختن
کـو ز گفتن لب تواند دوختـن
درخور دریا نشد جـز فهم آب
فهم کن والله اعلم بالصـواب


منبع : کتاب سوخته

.

 نظر دهید »

اخلاص

03 مهر 1394 توسط فـهـیـم

در بـرزخ اخـلاص و ریــا درمـاندیم …

حضرت علامه ذوالفنون آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله):

منقول است که مرحوم حاجی سبزواری (رحمه الله) برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند.

نزدیک منزل بیمار که رسید برگشت و نرفت.

اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا اینجا آمدید و حالا برمی گردید؟

آقا جواب داد: که خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است. حالا برمی گردم تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و تنها برای خدا به عیادت بیمار بیایم.

.

 نظر دهید »

اندیشه اى كه بهتر از عبادت یك سال است

05 شهریور 1394 توسط فـهـیـم

آقای قدس می گوید :
روزی آیت العظمی بهجت می فرمود : یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: « برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان ». پسر پاسخ: « چشم ».
آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقازاده برنخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: « پسرم، پاشو چند رکعت نماز بخوان ». باز پسر گفت: « چشم ».

آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از خواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: « حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره ی آن امام صادق علیه السـّـلام می فرمایند:
فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ.
یک ساعت اندیشیدن از هزار سال عبادت بهتر است. »
آیت العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: « … و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بودند: پدر سوخته؛ آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه این که انسان وقت نماز شب دراز بکشد و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند. »

 منبع: کتاب العبد

.

 نظر دهید »

اولین و آخرین گامِ آدمیت

31 مرداد 1394 توسط فـهـیـم

شرع چـون کیـل و تـرازو دان یقـیـن
که بدو خصمان رهند از جنگ و کین

اولین توصیه ی شیخ محمد جواد انصاری همدانی برای سالک و برای هر که میخواهد دستورالعملی بگیرد، رعایت حریم شرع و واجبات بود. انجام واجبات و ترک محرمات به عبارتی اولین و آخرین قدم سلوک است و بعد از آن اگر تشخیص می دادند کسی واقعا این مسائل را رعایت می کند، کم کم ابواب معرفتی را برایشان باز می کردند.

استاد کریم محمودحقیقی درباره ی اهتمام آقای انصاری به رعایت حریم شرع می گویند: «آیت الله نجابت می فرمودند : در سفری که آیت الله شهید دستغیب به همدان داشتند، یک عبا برای آقا هدیه برده و آن را روی طاقچه گذاشته بودند. سال دیگر که دوباره به همدان می روند، می بینند آن عبا درست در همان جایی است که خودشان گذاشته بودند. می پرسند: آقا؛ عبا اندازه تان نبود؟ به درد نمی خورد؟ آقا می فرمایند: شما که نگفتی این را برای من آوردی، مطمئن نبودم برای من است… تا این اندازه مقید به شرع بودند«.

او که خود تا این اندازه در رعایت حریم شرع محتاط است، به شاگردان هم همین توصیه را دارد. استاد کریم محمودحقیقی ادامه می دهد: «اولین روزی که بنده خدمت آقای انصاری رسیدم، به دست و پایشان افتادم و التماس و گریه ی زیادی کردم که آقا چه کار کنم آدم شوم؟ ایشان با یک لبخندی فرمودند: «کاری ندارد! هر چه خدا گفته بکن، بکن. هر چه خدا گفته نکن، نکن».

منبع : کتاب سوخته

.

 1 نظر

آن نماز او نیرزد نیم جو ؛ زانکه با اغیار دارد دل گرو

30 مرداد 1394 توسط فـهـیـم

یکی از بزرگان ابتدا به جوالبافی اشتغال داشته است و روزی یک جوال می بافت و آخر هفته حساب می کرد و مزد شاگردهایش را می پرداخت.
روزی به هنگام حساب یک جوال از قلم افتاد و آن چه فکر کردند که آن را به چه کسی داده اند به خاطرشان نیامد.
غروب نزدیک بود و استاد نماز نخوانده بود. مشغول نماز شد و در نماز به خاطرش آمد که آن جوال را به چه کسی داده است. پس از اتمام نماز شاگردش را خواسته و به او گفت : « جوال را به فلانی داده ایم.» شاگردش گفت: « استاد! تو نماز می خواندی یا جوال پیدا میکردی ؟»
و استاد از این واقعه متنبّـه شد و مشغول اصلاح خود و قلب خود گردید.

 

از پیامبر (ص)منقول است که:

چون بنده به نماز ایستد و به چیزی جز معبود جل جلاله توجه کند، خداوند فرماید: « بنده ی من به چه می اندیشی؛ مگرمهربانتر و بزرگوارتر از من سراغ داری؟ »

و اگر بار دیگر توجه خود به جایی معطوف دارد، فرماید: « بنده من، آن کیست که از من بهتر یافته و به او توجه کرده ای؟ »

و چون بار سوم به غیر خداوند متعال توجه کند، حق تعالی او را از رحمت خود دور و مهجور سازد و آن نماز به فضاحت تمام به او گوید: « خداوند تو را در برابر فرشتگان عالم بالا رسوا و مفتضح سازد، همان گونه که مرا در نزد همگان، رسوا و مفتضح نمودی. »


منبع : کتاب نشان از بی نشان ها

.

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آیت الله بهجت
  • آیت الله قاضی
  • علامه طباطبایی
  • سایر
  • شیخ محمدتقی بهلول
  • عین صاد
  • شیخ نخودکی اصفهانی
  • مقدس اردبیلی (ره)
  • شیخ محمد جواد انصاری همدانی

رتبه

    ********** نوا **********

    • قالب وبلاگ
    • ساخت کد موزیک آنلاین
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس